پنج شنبه 88 اسفند 6 , ساعت 10:27 صبح
دوستت دارم
اگه من شاخه خشکم
نفس سبز یه برگی
اگه من شیشه ماتم
تو تلنگر تگرگی
اگه من حسرت خاکم
دعوت شرشر آبی
اگه من خسته درختم
تو برام بالش خوابی
اگه نوحم تویی عمرم
اگه صبرم تویی ایوب
تو صدایی من سکوتم
تو طلوعی من شب وروز
عشق تو یه سرنوشته
بوی تو بوی بهشته
خدا اسمتو تو قلبم
با دوستت دارم نوشته
تو عزیزی تو امیدی تو شکوهی تو مرادی
تو طلوعی تو نجاتی تو بزرگی تو زیادی
تو دلیل لحظه هایی مقصد نوشته هایی
ای تنت شعر نوازش
تو تن فرشته هایی
اگه من شاخه خشکم
نفس سبز یه برگی
اگه من شیشه ماتم
تو تلنگر تگرگی
اگه من حسرت خاکم
دعوت شرشر آبی
اگه من خسته درختم
تو برام بالش خوابی
اگه نوحم تویی عمرم
اگه صبرم تویی ایوب
تو صدایی من سکوتم
تو طلوعی من شب وروز
عشق تو یه سرنوشته
بوی تو بوی بهشته
خدا اسمتو تو قلبم
با دوستت دارم نوشته
تو عزیزی تو امیدی تو شکوهی تو مرادی
تو طلوعی تو نجاتی تو بزرگی تو زیادی
تو دلیل لحظه هایی مقصد نوشته هایی
ای تنت شعر نوازش
تو تن فرشته هایی
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]